چند تا از شعرهاي مهد كودك
الان كه دارم اين پستو ميذارم خيلي آروم خوابيدي و خونه غرق در سكوته..تا بيداري بس كه جيغ جيغ و شيطنت ميكني ، لحه شماري ميكنم بخوابي تا بمونم يه نفس بكشم ولي وقتي ميخوابي هي ميام كنارت و دستتو ميگيرم توي دستم و نفسهاتو با تمام وجودم لمس ميكنم
منو ببخش دخترم اگه گاهي سرت داد ميزنم..تو روز به روز شيطونتر ميشي و من روز به روز عصبي تر..البته از ديروز به خودم قول دادم ديگه سرت داد نزنم و خودمو كنترل كنم..بازم منو ببخش
حالا بريم سراغ چند تا از شعرهايي كه توي مهد بهت ياد دادن.شايد قسمت شد و تو هم اينا رو به بچه خودت ياد دادي..

13/7/92 ((واحد كار خيابان))
چراغ راهنمايي ام قشنگم
قرمز و زرد و سبزم و سه رنگم
قرمز من يعني نرو ايست ، ايست
يعني حالا نوبت تو نيست نيست
وقتي كه زردم برو اما يواش
برو ولي مواظب خودت باش
سبزي من يعني خطر بي خطر
رد بشو از خط كشي بي دردسر
من سر هر چهارراهي رئيسم
همكار خوب آقاي پليسم



20/7/92 ((واحد كار بهداشت))
ببين چقدر تميزم پيش همه عزيزم
شونه زدم به مويم گل شده دست و رويم
اطو شده پيرهنم پر از گل دامنم
شسته شده لباسم ميرم سر كلاسم
دوستم دارن بچه ها ميگن بيا پيش ما

27/7/92 (( واحد كار خانواده))
دو شاخه گل ميكشم تو دفتر نقاشي
آنها را رنگ ميكنم مثل يه نقاش باشي
يه شاپرك ميكشم با پر و بال رنگي
مامان منو ميبوسه با خنده قشنگي
يه گل ميدم به مامان يه گل ميدم به بابا
خودم ميشم شاپرك قاطي ميشم با اونها

4/8/92 ((واحد كار فصل پاييز))
پائيز اومد دوباره برگها شدن ستاره
ستاره طلائي سرخ و زرد و حنايي
اومد باد شبونه برگهارو دونه دونه
از شاخه ها جدا كرد روي زمين رها كرد

11/8/92 ((واحد كار وشاك))
كلاه قرمزم كوش همون كه مادرم بافت
چه زحمتي كشيد تا اندازه سرم بافت
روي كلاه من بود عكس 2تا بچه موش
گربه به من بگو زود كلاه قرمزم كوش
**اين شعر رو كه براي مامان من خوندي ، برات يه كلاه و شالگردن قرمز رنگ خيلي خوشگل بافت**

18 و 25 / 8 / 92
((واحد كار عاشورا))
دويدم و دويدم به كربلا رسيدم
كنار نهر آبي لبهاي تشنه ديدم
يك* كاروان *خسته با يك دل شكسته
به كربلا رسيده زانو زده نششسته
كوچولوي 6ماهه كه پاك و بي گناهه
اگه طاقت بياره عمو جونش تو راهه
آهاي آهاي ستاره يه دختر 3 ساله
خواب باباشو ديده اشك ميريزه ميناله
امام مظلوم من كاشكي كنارت بودم
وقتي كه تنها شدي رفيق و يارت بودم
**هر كاري ميكنم به جاي كاروا ميگي كارناوال !!!

اين از شعر ها
كلمات انگليشسي كه ياد گرفتي:
سلام ،ماهي ،سيب،قرمز
آبي ، مادر ، پدر ، برادر ،خواهر
زرد ،حال شما چطوره؟؟
من خوبم.متشكرم

مفاهيم رياضي كه ياد دادن بهت:
بزرگ و كوچك
كوتاه و بلند
داخل و خارج
مفهوم زير و رو
بالا و پائين

آشنايي با مفاهيم علوم و آموزش دو تا حديث و سه آيه از سوره حمد هم بوده ..نكات بهداشتي هم آموزش دادن
از وقتي توي واحد كار اجتماعي و ايمني با مفهمو خط كشي و پل عابر آشناتون كردن ،امكان نداره از خيابون بدون خط كشي رد بشي..يعني بيچارم كردي.بايد كلي راه بريم تا به قول خودت از خط كش رد بشيم
هرروز هم مياي و ميگي ناخنهام بگير..آخه قربونت برم مگه چقدر انگشت داري كه من هرروز ناخنهاي كوچولوشونو كوتاه كنم؟؟
با حيواناتي مثل كفشدوزك و جوجه و قورباغه هم آشنا شدي و صدها و غذاها و محل زندگيشونم ياد گرفتي
راستي اسم دختر و پسر امام حسين هم ياد گرفتي..پسر شش ماهش علي غصغر !!هرچي ميگم بگو علي اصغر نميتوني و حرف خودتو ميزني




فعلا همينا بود عشقم
هرچي مربيتون توي دفتر بنويسه منم ميام و اينجا برات ثبتشون ميكنم
بيشتر از اون چيزي كه تو ذهنت ميگنجه دوستت دارم